من / او / خدا;
بوسه کنم به روی تو
به روی تو به موی تو
ببویم عطر وبوی تو
روی کنم به سوی تو
در دلم جایی برای هیچ کس غیر از تو نیست
گاه یک دنیا فقط با یک نفر پر می شود
من شعر می گویم برایش
شعری ز دلگرمی وشور و مهربانی
ازکوچه های عشق و مهر و خاطراتش
من دوستت دارم تو را از نوع خیییلی
اگر مردم بیا تو بر مزارم
نشین وقصه ها گو تو برایم
به یک هفته بیا تو ای عشق خوبم
نیابی روز وشب چشم انتظارم
بودنت را درکنارم دوست دارم
بودنم را درکنارت دوست دارم
بس که ذوق دیدنت دارد دل من
من خودت را خیلی خیلی دوست دارم
ازدوچشمانم توخواندی " دوستت دارم" تورا
از دوچشمانت که خواندم " دوستم داری" مرا
این عسل چشمان من، روشن ز بوی عشق توست
مرحبا بر عشق من ، کز چشم می خواند مرا
زچشمانت وفا دیدم زقلبت مهربانی
تو در قلب منی ، رنگین کمـــــــانی
یک شب که نبینمت برایم سخت است
هرشب که تورا ببینمت دلشــــــــادم
گفتم ای دل ، عشق را پنهان کن ونشکن غرور
شانه بالا کرده بر من ارزشی قایل نشد
تو درخوابی و در لا لا
و من دربسترم تنها
وچشمانم پر از درد است و اشک
ای دوست
از این درد ویروس آلوده ی مزمن
بازدید امروز: 27
بازدید دیروز: 0
کل بازدیدها: 46163